آینده پژوهی
امیر المؤمنین علی(ع) می فرماید
اعرف الناس بالزمان من لم یتعجب من احداثه
داناترین مردم به مقتضیات زمان کسی است که از تحولات آن دچار شگفتی و حیرت نشده و خود را نبازد.(غرر الحکم صفحه 210)
تاریخچه
اشتیاق بشر برای دانستن درباره آینده از عهد باستان وجود داشتهاست پیشگویان و کاهنها نمونههایی از کسانی هستند که در گذشته تلاش داشتند به نحوی به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند.
اولین نشانههای جدی تر توجه بشر به آینده در عصر روشنگری دیده میشود، عصری که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت. قوانین نیوتن در مورد حرکت، درک و تحلیل بسیاری ازپدیدهها را ممکن ساخته بود. در اثر رشد شتابان علوم در این دوره، متفکرین عصر روشنگری واقعا به این نتیجه رسیده بودند که تنها زمان میخواهد تا همه قوانین و قواعد جامعه و محیط پیرامون بشر معلوم و آشکار شود.
در همین دوران، بر خلاف گذشته که بیشتر متفکرین، افقهای کاملاً روشنی از آینده (مدینه فاضله)، تصویر میکردند، تجسمهای تیره تری از آینده نیز نضج یافت. آثار متفکرینی چون اچ جی ول H.G.Well ، جورج اورول George Orwell و آلدوس هاکسلی Aldous Huxley از زمره چنین اندیشههایی محسوب میشود و با چنین نمونههایی است که کلا آینده پژوهی راه خود را به ادبیات باز میکند. موفقیت عظیم رمانهای ژول ورن Jules Verne و پا گرفتن سبک علمی تخیلی در ادبیات، در ادامه همین راه رخ میدهد.
برگزاری نمایشگاهی در سال ۱۸۹۳ که در آن اختراعات و ابداعات شگفت انگیزی نظیر تلفن ، لامپ برق و کینتوسکوپ (اولین دوربین فیلمبرداری) معرفی شد، باعث هیجان عمومی گردید. در همان روزها یک نشریه مطرح، فراخوانی از ۷۴ شخصیت برجسته آن روزگاراعلام میکندواز آنان میخواهد که در مورد قرن بعدی پیش بینیهایی بعمل آورند. بعدها معلوم شد که پیش بینیهای آنان تا حد زیادی خوش بینانه بوده و در ضمن، تقریباً هیچیک از رخدادهای مهم قرن بیستم نظیر اختراع اتوموبیل، رادیو و تلویزیون، بروز دو جنگ جهانی، کشف انرژی اتمی، پرواز به فضا و البته ظهور کامپیوتر در فهرست آینده نگاری آنان یافت نمیشد.
اولین فعالیت آینده پژوهی در قالب یک تحلیل علمی در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ توسط یک گروه محققین و با سرپرستی ویلیام اف آگبرن William F.Ogburn در زمینه جامعه شناسی که علم نوپایی شناخته میشد، در آمریکا انجام شد. این گروه برای اولین بار متدولوژیهای علمی نظیر برون یابی Extrapolation وبررسیهای علمی را در مورد .
اگر چه همیشه « آینده پژوهانی» وجود داشته اند که به آینده و شیوه های بهتر درک تغییر می اندیشده اند, ولی زمان شکل گیری رشته « آینده پژوهی» که ماهیتی به شدت «بین رشته ای» دارد, در خلال جنگ جهانی دوم و دوران پس از آن بود
روندهای اجتماعی روز آمریکا به انجام رسانده و ضمن انتشار اولین کاتالوگ روندها در آن کشور، موفق به آینده بینیهای مهمی از جمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شد. همچنین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، و به دنبال تجزیه و تحلیل تکنولوژیهای مورد استفاده در آلمان و ژاپن، متدهای نوینی برای آینده پژوهی ابداع شد و در نتیجه آن دستاوردهای تکنولوژی مهم دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شامل رادار، موشکهای بالیستیک قاره پیما و حمل و نقل هوایی از قبل پیش بینی شد.
در دوران جنگ سرد و مسابقه تسلیحات هستهای، دغدغه مهم دست اندرکاران نظامی، پیش بینی زنجیره رخدادهایی بود که پس از یک رویارویی احتمالی هستهای میتوانست اتفاق بیفتد. از همین رو، اولین بازیهای جنگی War Games بوجود آمد. اینها مدلهایی از یک رویارویی هستهای بودند که احتمالات مختلف را بررسی و تحلیل میکردند. شکل کاملتر این مدلها، موجب بوجود آمدن سناریو شدند که امروزه یکی از مهم ترین ابزارهای آینده پژوهی محسوب میشود. با کمک این سناریوها، سلسله رویدادهای متصور در یک زمان بسیار کوتاه پس از شروع یک جنگ هستهای، قابل تصور ومدل کردن بوده و در نتیجه میتوان عکس العملها و نحوه آمادگیهای لازم برای روبرو شدن با چنین جنگی را تدوین نمود. این مشابه همان نقشی است که سناریو بهعنوان یک ابزار در آینده پژوهی فعلی بازی میکند.
عامل دیگری که باعث رشد آینده پژوهی شد، تحول درطراحی و ساخت تسلیحات نظامی بود. در سالهای جنگ دوم جهانی ، تانکها، هواپیماها و کشتی هادر مدت زمان نسبتاً کوتاهی طراحی، تکمیل و ساخته میشدند. اما بعدها با پیچیده ترشدن انواع تسلیحات (موشکهای قاره پیما، زیر دریاییهای هستهای و...)، کار برنامه ریزان صنایع نظامی دشوار شد بدین معنی که مدت زیادی مثلاً ده سال از شروع طراحی تا ساخته شدن نخستین نمونه محصول بطول میانجامید. در نتیجه تکنولوژی بکارگرفته شده درابتدای طراحی، در طول پیشرفت پروژه دچار تغییرات اساسی شده و اغلب در برهه ساخت نمونه نخستین، از رده خارج محسوب میشد.
درسال ۱۹۶۴ نیاز به پیش بینی تکنولوژی، منجر به انجام یکی از مشهور ترین ارزیابیها با استفاده از روش دلفی Delphi گردید. در چارچوب حمایتهای موسسه رند Rand، خبرگان فنآوریهای مختلف طی یک پروژه مشترک مامور شدند که تکنولوژیهای نوظهوردر یکصد سال آینده را پیش بینی نمایند. بررسی آنان شش مقوله « تحولات مهم علمی»، «کنترل جمعیت»، «اتوماسیون»، «پیشرفت در زمینه علوم فضایی»، «جلوگیری از جنگ» و «سیستمهای تسلیحاتی» را شامل میشد. این تکنیک از افراد میخواست که ضمن ارایه ارزیابی خود، پراکندگی پاسخهای سایر خبرگان را نیز در نظر گرفته و پس از بحث در مورد تفاوتها، نهایتا ارزیابیهای تجدید نظرشده خود را ارایه کنند. نتایج این تکنیک بطرز عجیبی در پیش بینی ظهور تکنولوژیهای دهههای بعدی، دقیق بود.
آینده پژوهی بمثابه یک فعالیت عمومی از دهه شصت آغاز شد. برتراند دوژوئنل Bertrand de Jouvenel اولین مطالعه نظری در مورد آینده را بنام «هنر گمان» را نوشت. او در این زمینه با اشاره به این که «هیچ واقعیتی در مورد آینده وجود ندارد»، نتیجه گرفت که یافتن مدارک و استنتاجات برای آینده، نیازمند روشهایی غیر متداول میباشد.
هوشیاری نسبت به زمینههای آینده پژوهی از همین زمان آغاز شد. هاریسون براون Harrison Brown در کتاب خود بنام «چالش پیش روی آینده بشر» در سال ۱۹۵۴ بسیاری از مسایل بوم شناسی ecological و مسایل مربوط به توسعه را که انسان در حال حاضر با آن روبروست، پیش بینی کرد.راشل کارسون Rachel Carson با نوشتن کتاب «بهار ساکت» Silent Spring که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، با تصویرکردن دنیایی بدون سینه سرخ(نوعی پرنده)، آغازگرجنبش زیست محیطی بود. تحلیل مسایل مربوط به آینده در کتاب «بمب جمعیت» اثر پاول ارلیشPaul Ehrlich و نیز کتاب محدودیتهای رشدLimits to Growth به نقطه اوج میرسد. انتشار این آثارو پیش بینی فروپاشی جامعه صنعتی دنیای آن زمان را دچار شوک روحی نمود. بعدها، رویدادهایی نظیر ترور برادران کندی و مارتین لوتر کینگ، جنگ ویتنام، بحران نفتی و رسوایی واتر گیت نشان داد که آینده پژوهان در پیش بینی این موضوع درست عمل کردهاند.
آینده پژوهان مثبت اندیش نیز در دهه ۶۰ بسختی مشغول بودند. دانیل بل Daniel Bell جامعه شناس برای اولین بار اصطلاح «جامعه فرا صنعتی» را در کتابی به همین نام بکار برد. بل سرآغاز تعداد زیادی از آینده پژوهان نظیر مارشال مک لوان Marshall Mcluan ، آلوین تافلرAlvin Toffler و جان نیسبیت John Naisbitt بود که آینده مورد پیش بینی آنها گرچه کمی دیر محقق شد ولی دنیا شاهد تحولات اساسی در زمینه ارتباطات و کسب و کار از طریق ظهور کامپیوترهای شخصی در دهه ۸۰ و ظهور اینترنت در دهه ۹۰ بود. آینده و آن هم از نوع دیجیتال وارد شده بود.
باز این دهه ۶۰ بود که در آن آینده پژوهی به عنوان یکی از رشتههای جدید علوم پایه ریزی شد. اولین دوره اموزشی آینده پژوهی در سال ۱۹۶۳ توسط جیم دیتورJim Dator در انستیتو پلی تکنیک ویرجینیا تدریس شد. کوتاه مدتی پس از آن وندل بل Wendell Bell سری دورههای آموزشی خود در دانشگاه ییل Yale شروع کرد. پس از انتقال دیتور Dator به دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه هاوایی، وی دورههای آینده پژوهی متمرکزی در آن دانشگاه برای دانشجویان دورههای فوق لیسانس و دکترا ایجاد نمود. در سال ۱۹۷۴ اولین دوره تخصصی فوق لیسانس برای آینده پژوهی در دانشگاه هوستون توسط جیب فاولز Jib Fowles و کریس دید Chris Dede برپا شد. بعدها مشابه این دوره در دانشگاههای ماساچوست، آکرون، مینه سوتا، یو اس سی و دانشگاه ایالتی پورتلند نیز دایر شد. ( متاسفانه در حال حاضر بجز دانشگاههای هاوایی و هوستون بقیه دورهها تعطیل شدهاند.)
دو سازمان معتبر آینده پژوهی جهان یعنی World Futures Society)WFS)یا انجمن آینده دنیا و همچنین World Futures Studies Federation)WFSF )یا فدراسیون جهانی آینده پژوهی، در همین دوران به ترتیب در سالهای ۱۹۶۷ در آمریکا و ۱۹۷۳ در پاریس تأسیس شدند. WFS علاوه بر عضو گیری بیش از ۴۰۰۰۰ نفر تا کنون، فقط در اوایل دهه ۸۰ متجاوز از ۵۰۰۰ نفر را در کنفرانسهای مختلف آینده پژوهی حاضر کردو نیز موفق به انتشار مجله معروف «آینده پژوه» Futurist گردید. از طرف دیگر WFSF که نسبت به WFS سازمان بین المللی تری محسوب میشود، آینده پژوهان سرتاسر گیتی را در یک انجمن حرفهای گرد هم آوردهاست. همچنین در دهه ۸۰ انتشارات السویرElsevier مجله معروف «آینده هاً را بنا گذاشت که هم اکنون معتبر ترین نشریه آکادمیک و فکری در زمینه آینده پژوهی محسوب میشود. بعدها در آغاز دهه ۹۰، نشریه معتبر فصلی »تحقیق در مورد آینده هاً توسط WFS ونشریه «آینده نگاری» توسط انتشارات کمفورد Camford Publishing به نشریات مربوط به آینده پژوهی اضافه شدند.
در حال حاضر آینده پژوهی از پهنه وسیعتری نسبت به دوران طلایی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ برخوردار است. دنیای امروز نسبت به آن سالها آمادگی و صراحت بیشتری برای ملحوظ کردن آینده دارد. بر خلاف آن دوران، آینده پژوهی تنها به عده معدودی از نویسندگان و استادان محدود نمیشود بلکه دنیای کسب و کار، دولتمردان و فرهیختگان همگی در حال بیداری و درک این واقعیت هستند که برای اینکه آینده موفقی داشته باشیم باید بر روی آن تمرکز کنیم. بدین ترتیب است که برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای چشم اندازها و متکی بر سناریوها، امکانپذیر خواهد بود.
در عین حال، برنامههای آموزشی و تحصیلی در زمینه آینده پژوهی در طول سالها بجای اینکه گسترده تر شوند، کمتر شدهاند. در عوض دورههایی نظیر هوش رقابتی Competitive Intelligence و مدیریت استراتژیک Strategic Management ،بدور از تعلقات تئوریک و ایدئولوژیک آینده پژوهی ازبسیاری از ابزارهای آن بهره گیری میکنند. در خاتمه، خاطر نشان میسازد که آینده پژوهی احتمالاً سرنوشتی نظیر سایرعلوم اجتماعی خواهد داشت بدین معنی که کارکرد این علوم ضمن انگیزش علاقه اجتماع به موضوعی پراهمیت و بهره گیری از ابزارتکوین شده مناسب برای آن موضوع، تقریباً کاملاً آکادمیک بوده ولی از نظر کاربردی دنبال کردن این علوم به خصوص توسط کسب و کارها و بنگاههای دولتی، انجام میشود.
مفاهیم و تعاریف آینده پژوهی
1. آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاشهایی است که بااستفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات، به تجسم ایندههای بالقوه و برنامه ریزی برای آنها میپردازد. آینده پژوهی منعکس میکند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) «امروز»، واقعیت «فردا» تولد مییابد.
2. آینده پژوهی معادل لغت لاتین «Futures Study» است . کلمه جمع Futures به این دلیل استفاده شدهاست که با بهره گیری از طیف وسیعی از متدلوژیها و بجای تصور «فقط یک آینده»، به گمانه زنیهای سیستماتیک و خردورزانه، در مورد نه فقط «یک آینده» بلکه «چندین آینده متصور» مبادرت میشود.
3. موضوعات آینده پژوهی دربرگیرنده گونههای «ممکن» ،«محتمل» و «مطلوب» برای دگرگونی از حال به آینده میباشند.
4. آینده پژوهی به منظور پایش تغییرات جهانی، بخصوص در حوزه فناوری اطلاعات و نیز مشخص نمودن آیندههای ممکن، محتمل و مرجح و مطلوب میباشد.
5. آینده پژوهی علم و هنر طراحی آینده و شکل بخشیدن به قدرتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... میباشد.
6. آینده پژوهی در حقیقت دانش و معرفت شکل بخشیدن به آینده به گونهای آگاهانه، فعالانه و پیشدستانه است. همان دانش و معرفت سترگی که میتواند بذر رؤیاها، آرزوها و آرمانهای نجیب و اصیل یک فرد، سازمان و یا ملت را بارور سازد.
7. در حالی که گذشته، حال و آینده همگی به نوعی به هم وابستگی متقابل دارند، ولی در تنها نقطهای که میتوان آینده را تغییر داد، زمان حال است.
8. آینده نگاری فرآیندی روشمند، مشارکتی و گردآورنده ادراکات آینده است که چشماندازی میانمدت تا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیمات روزآمد و بسیج اقدامات مشترک بنا می سازد.
9. آینده پژوهی ترسیم رویدادهای آینده است و پژوهشی است توصیفی که به توصیف نادیدهها و ناشنیدهها در آینده میپردازد. پژوهشی است با صدها فرآیند در مورد جهان آینده
10. هرکسی باید در رشته خودش یک آیندهپژوه باشد. آیندهپژوهی یک رشته میانرشتهای است و در تمام حوزهها کاربرد دارد.
11. آینده پژوهی یعنی پژوهش آینده یعنی معطوف شدن دیدگاه فرد، جامعه و کشور به آینده.
12. آینده پژوهی دانش و معرفتی است که چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصتها، مخاطرات احتمالی آینده باز نگه دارد. ابهامها و تردیدها و دغدغههای فرساینده مردم را میکاهد، توانایی انتخاب هوشمندانه جامعه و مردم را افزایش میدهد و به همگان اجازه میدهد تا بدانند که به کجاها میتوانند بروند (رویکرد آینده تحلیلی یا اکتشافی)، به کجاها باید بروند (آینده هنجاری) و از چه مسیرهایی میتوانند به سهولت بیشتری به آیندههای مطلوب خود برسند (رویکرد تصویربرداری و یا راهبردهای معطوف به آیندهسازی).
13. آینده پژوهی در واقع دانش و معرفت شکل بخشیدن به آینده عموم مردم است، و مردم بی آن که درس آیندهپژوهی خوانده باشند به طور شهودی یا تجربی آیندهنگری میکنند .
14. آینده نگاری فرآیندی روشمند، مشارکتی و گردآورنده ادراکات آینده است که چشماندازی میانمدت تا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیمات روزآمد و بسیج اقدامات مشترک بنا میسازد.
15. آینده پژوهی مطالعه نظاممند آیندههای ممکن، محتمل و مرجح (مطلوب) و دیدگاهها و جهانبینیها و اسطورههای بنیادین هر آینده است "
16. آینده پژوهی یک میان رشتهای است و در تمامی رشتهها کاربرد دارد . همانند پدافند غیرعامل
17. تا حدود زیادی آینده متأثر از افعال و اعمال انسان امروز است پس آینده خوب داریم و آینده بد
18. آینده پژوهی در زمره فناوریهای نرم قرار میگیرد. در حال حاضر، جریان حاکم بر دنیا غلبه اندیشه نرم و غلبه فناوری نرم بر سخت است. اگر در گذشته جنگ نرم پشتوانه جنگ سخت بود، امروز جنگ سخت پشتوانه جنگ نرم میباشد.
19. آینده پژوهی شاخهای از علم و فناوری است که با کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا سر و کار دارد.آیندهپژوهی یک علم است، چون مبانی معرفتی و نظری دقیق و متدولوژی علمی دارد و در دانشگاههای پیشرفته دنیا به عنوان یک رشته تحصیلی آموزش داده میشود.آیندهپژوهی یک فناوری است ، چون بر پایه مجموعهای از تکنیکهای علمی و تجربی استوار است و میتواند در حل و فصل مسایل پیچیده جامعه و همچنین در ساختن آینده به کار آید.
تاریخچه اندیشگاهها در جهان و ایران
از جنگ جهانی دوم و به منظور مدیریت مسایل جنگ و انسجام و به کارگیری ایدههای خلاق و نوآور، اتاقهای فکر به وجود آمدند؛ که پس از جنگ نیز به همه مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تسری پیدا کردند.
قبل از جنگ نیز مراکز و نهادهای مختلفی در کشورهای مختلف دنیا و در قالب اندیشگاه فعالیت می کردند؛ به عنوان مثال،مؤسسه خدمات سلطنتی در زمینه مطالعات نظامی انگلستان ( 1831 )، جامعه فابیان انگلستان (1884)، مؤسسه پژوهشهای اقتصادی هامبورگ آلمان ( 1908 )، هم چنین بنیاد راسل سیج ( 1907 )، شورای راهبردی روابط خارجی(1921) و مؤسسه بروکینگز ( 1917 ) نیز در آمریکا فعالیت میکردند.
اما پس از دهه 1960، این آمریکاییان بودند که عبارت تینک تانک 2 را مطرح نمودند و این مفهوم به مرور زمان در ادبیات علوم سیاسی و مدیریتی جهان وارد شد. آمریکاییان با این هدف که پلی میان قدرت و دانش ایجاد کنند ، به اندیشگاه روی آوردند. اندیشگاهها ساختارهای مناسبی برای به کارگیری فکر، ایده، علم و دانش برای خدمت به قدرت بودند.
میتوان گفت که اندیشگاهها با مأموریت پشتیبانی فکری و مشاورهای از سیاستگذاران و تصمیمگیران حکومتی و با هدف سیاست پژوهی متولد شدند و از طریق مطالعات و پژوهشهای علمی به حل مشکلات و شناسایی فرصتها برای سیاستمداران و مدیران میپرداختند.
اندیشگاهها نهادهایی دور از عرصههای اجرایی بودند که سیاستگذاران، مدیران و رهبران را در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری قبل از وقوع مسئله، در حین مواجهه، زمان خلق گزینهها و راه کارها، موقع تصمیم گیری و بعد از آن در برخورد با پی آمدها همراهی میکردند.
اولین اندیشگاه حرفهای و ساخت یافته جهان، "اندیشگاه رند" است که در سال 1948 در حوزه مسایل امنیتی و
نظامی تأسیس شد. که در ابتدا به خدماتدهی فکری به نیروی هوایی ایالات متحده میپرداخت.
این اندیشگاه بعد از مدتی زیر نظر وزارت دفاع آمریکا قرار گرفت. بعد از آن، از وزات دفاع جدا و به عنوان یک نهاد غیردولتی شروع به فعالیت کرد و اکنون یک نهاد غیردولتی است که دولت از آن حمایت میکند. با این حال اندیشگاه رند را مادر اندیشگاههای جهان نامیدهاند.
کشورهای آسیایی نیز تقریباً پس از جنگ جهانی دوم کم و بیش به تأسیس نهادهایی هم چون اندیشگاه پرداختند. در این رابطه میتوان به مراکزی هم چون "مؤسسه اموربینالمللی " پاکستان ( 1947 )، "مؤسسه مطالعات توسعه بنگلادش" ( 1948 )، "مؤسسه روابط بینالمللی " تایوان 1952 )، "مؤسسه ملی مدیریت توسعه " تایلند ( 1955 ) و "مؤسسه رشد اقتصادی دانشگاه هند" ( 1958 ) اشاره نمود.
کشور ژاپن در این میان از دیگر کشورهای آسیایی پیش روتر است، چراکه در این کشور "مؤسسه پژوهشهای اجتماعی هاروهارا" ( 1919 )، "مؤسسه علوم کار " ( 1921 )، "مؤسسه مطالعات شهری توکیو " ( 1922 )، "مؤسسه مطالعات کوهومین کیزای" ( 1945 ) و "مراکز پژوهشهای اقتصادی کیوشو" ( 1946 )، ایجاد شدند.
در مجموع میتوان گفت که رویکردی اساسی به اندیشگاه در کشورهای آسیایی در دهه ی 1970 میلادی به وقوع پیوست.
کشور ژاپن و بعد از آن کشورهای چین و کره جنوبی، اولین کشورهای آسیایی بودند که در ساختاری تعریف شد ه و هدفمند به ایجاد اندیشگاه پرداختند.
برطبق مطالعات مؤسسه ملی پیشرفتهای پژوهش ژاپن درحال حاضر، در حدود 320 اندیشگاه در 98 کشور جهان مشغول به کار هستند که بیش از یک سوم آنها متعلق به ایالات متحده است.
در فهرست این مؤسسه از کشور ایران فقط یک اسم به چشم میخورد و آن "اندیشگاه شریف" است.
امروزه اندیشگاهها گسترش خوبی داشتهاند و در قالبهای مختلف و با عناوین مختلفی فعالیت میکنند. اسامی هم چون مؤسسه، بنیاد، باشگاه اندیشه، مرکز مطالعات راهبردی، اتاق فکر، اندیشگاه، کارخانه مغز، مراکز سیاست گذاری و دیگر اسامی که با مراجعه به فرایند فعالیتهای آنان میتوان دریافت که در قالب اندیشگاه عمل میکنند.